مادرانه 86
دختر نازنینم ستایش :
آن کسی که از عدم بخشش زجر میکشد کسی هست که نمی تواند ببخشد. وقتی من یکی را نمیبخشم مثل این است که هرروز صبح بیدار شوم یه لیوان زهر برای خودم میریزم مینوشم بعد فکر میکنم این زهر که من نوشیدم از خشم، از عصبانیت، از ناراحتی، از بغض ،از دلخوری و از عدم بخشش قرار هست که اون ادم را عوض کنه. هیچ وقت این اتفاق نمیفتد و تنها کسی که اذیت میشود منم.
اگر من انسانی هستم که تواناییِ بخشش در من نیست. نمیتوانم با آدمها رابطه برقرار کنم. انسانهایی موفق هستن در زندگی که بخشش در اونها وجود داره. کسایی که نمیتوانند ببخشند همهٔ عمرشون از بقیه طلب کار هستند. همیشه قربانیَ هستند و همیشه غمگینن، همیشه عصبیُ عصبانییَن. همیشه ناموفقن ، همیشه مریضن.
بخشش مارو آزاد میکنه، سالم میکنه ، زیبا میکنه ، موفق میکنه شاد میکنه، برای اینکه وقتی من همهٔ بار خشم و عصبانیت ، ناراحتی از دیگران را به دوش میکشم هیچوقت نمیتونم راحت نفس بکشم. نه میتوانم بخندم نه موثر باشم .
و ...
وقتی از کسانی مثله مادرمون و یا پدرمون دلخوریم، انگار که از همهٔ دنیا دلخوریم. چرا؟ بخاطر اینکه منشأٔ وجود ما مادر و پدر ما هستند. برای چی فکر میکنین من انقدر اصرار میکنم به آدما که مادر و پدرتون اولین رابطهٔ دراز مدت و عشق زندگی ما هستن. اگر اونها رو نبخشیم و کار ناتموممون را با والدینمان تمام نکنیم یک عمر گرفتاریم، یک عمر بدبختیم، یک عمر رابطه هامون کار نمیکنه یک عمر مریضیم شاد نیستیم، یک عمر ناتوانیم ، هیچ کاری نمیخوایم بکنیم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم اصلا انگیزهٔ انجام کاری رو نداریم اگر بالاترین موفقیت کاری و مالی و حرفه ای رو به دست بیاریم همیشه یه جایی رو توی وجودمون خالی داریم.......