بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش

بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش


به عشق تک دخترم ستایش این وبلاگ را ساختم و میخواهم در این وبلاگ از دلنوشته های خودم که میدانم روزی برایش مفید خواهد بود بنویسم...باشد که این دلنوشته ها و وبلاگ تنها یادگاری از من برای تک دخترم بماند....
دعای زیبا و همیشگی ام برای دختر دردانه و عزیزم ستایش :
خداوندا همراهش باش ، آرامش کن...
راهنمایش باش...
که در این چرخ فلکِ روزگار ،که بالا و پایین زیاد است ...
ایمان و اراده اش را قوی کن...
که تو را در تنهایی اش گم نکند...
خداوندا شاید دخترم فراموش کار باشد ولی
اگر گاهی یا لحظه ای ، در شادی یا غمی فراموشت کرد...
تو هیچ وقت فراموشش نکن و تنهایش نگذار...آمین


آخرین مطالب

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

دختر دردانه و عزیزم ستایش : 

بزرگترین دیواری که باید از آن بالا بروی، دیواری است که در ذهن خودت ساخته ای. اگر تو نتوانی نگرش و ذهنیت خودرا کنترل کنی، در این صورت آنها تو را کنترل می کنند. احساسات منفی دقیقا مثل علف های هرز هستند که اگر آنها را از ریشه درنیاوری باز هم رشد می کنند ...

پس کنترل سرنوشتت را در دست بگیر. خودت را باور داشته باش، به افرادی که می خواهند تو را دلسرد کنند، محل نگذار. از افراد، اماکن و عادت های منفی دوری کن، هرگز مایوس نشو و در برابر زباله های منفی ذهنی که تلاش می کنند خودشان را به خورد تو بدهند، تسلیم نشو....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۴۵
مامان ستایش

دختر عزیزم ستایش :

    " حال و هوای پنجشنبه آخر سال"


در آخرین پنجشنبه سال همه آرامستان ها پر می شود از حضور ما زندگان، حضوری توام با ابرهای اسفندماه و زمستانی که روزهای آخر بودنش را نفس می کشد و بهاری که بی تاب آمدن است.


پنجشنبه آخر سال، دلت می ماند که دلگیر شود از نبودن آنهایی که دوستشان داری و یا خوشحال شود از بی تابی بهاری که می خواهد بار دیگر همه رستنی های سبز رنگش را به تو هدیه کند! 

 

آرامستان ها پر است از ”حمد و سوره” هایی که بر زبان می رانیم، پر است از  حسرت هایی که برای نبودن عزیزی کشیده می شود و با اعتقاد به حکمت خداوند با گفتن” هر چه حکمت اوست” دل هایمان آرام می گیرد.

 

حالا که بوی عید و سبزه هایی که از مدت ها قبل سبز شده اند به مشام می رسد، انگار دلمان خیلی بیشتر می گیرد از نبودن هایی که به بودنشان عادت داشتیم! دلمان می گیرد برای آنها که خاک را در آغوش دارند و انگار به هر رستی و سبزه ای نزدیک ترند!

 

پنجشنبه آخر سال...


می گویند این روز ها خفتگان ابدی در خاک بوی آرد تفت داده، گلاب و زعفران را حس می کنند و چشم به راه می مانند تا برویم و برای آمرزش و شادی روحشان و عاقبت به خیری خودمان، فاتحه و قرآن بخوانیم.


پیامبر اسلام(ص) در این زمینه می‌فرماید: کسی که آیه‌ای از قرآن را بر قبری از قبرهای مسلمانان قرائت کند، خداوند ثواب هفتاد پیامبر(ع) را به او خواهد داد. و هر کسی که برای اهل قبور دل بسوزاند از آتش جهنم نجات خواهد یافت و در حال خنده و خوشحالی داخل بهشت خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۵۹
مامان ستایش

دختر دلربایم ستایش : 

ﺩَﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،

ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﻤﻲ ﮔُﻨﺠﺪ ...

ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ " ﺳﮑﻮﺕ "ﮐﺮﺩ ...

ﺑُﻐﺾ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،ﻧﻤﻴﺸﮑﻨﺪ ...

ﻓﻘﻂ "ﻧﻔﺴﺖ " ﺭﺍ ﻣﻴﺒُﺮﺩ ...

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﺷﺪ،

ﺩﻟﺖ ﺩﻳﮕﺮ "ﺗَﻨﮓ " ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ ...

ﻓﻘﻂ ﻣﻴﺸﮑﻨﺪ ...

ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭﺝ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ،

ﮐﺴﻲ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﻴﮑﻨﺪ ...

ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ "ﺟﺎﻟﺐ " ﺳﺖ ...

ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﻣﻴﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﮕﺬﺭﻧﺪ ...

ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﺳﺎﺩﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﭘَﺴﻨﺪ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ...

ﭼﻪ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺩَﺭﺩ ......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۱۲
مامان ستایش

دختر ناز و عزیزم ستایش : 

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ…

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ.

قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد!

اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد،

این ما هستیم که نباید با او بیفتیم ...!

   هرسقوطی

‏پایان کارنیست...

باران را ببین،

‏سقوط باران

قشنگ ترین 'آغاز هست...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۵۸
مامان ستایش

دختر عزیزم ستایش : 


مواظب حرفهایت باش:

حرفها به باران می مانند

میتوانند سیلاب به پا کنند

بشورند و بشورانند

ببارند و ببرند ...

حرفها به باران می مانند

میتوانند سیراب کنند

 آب دهند، آباد کنند....

حرفها به باران می مانند

میتوانند نم بزنند 

عطری بیاورند و بروند

راستی...

باران حرفهایت چگونه است؟

... .. مواظب باش! 

حرفهایت تگرگ نباشد؟!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۰۵
مامان ستایش

دختر گل و نازم ستایش : 

 ‌ یادت باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاورد.

شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد،

شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه،

سواد، یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!

این شعور هست که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه!

شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد؛ یک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند!

چه بسا ما اساتید برجسته علمی و دانشگاهی و یا دینی داریم که سواد دارند ولی شعور ندارند....





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۵
مامان ستایش

دختر دلبندم نفسم ستایش: 

یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکـر هفت سین خودشه…


بعضیا هفت سینشون “سنجد “و “سیر” و “سماق” و

“سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسن“ه

.

بعضیا هفت سینشون “سکه “و “سانتافه “و “سفر خارج “و

“سونا “و “سگ جیبی” و “ساختمون آنچنانی” و “سرمایه ها“شونه.

.

بعضی ها هفت سینشون “ساختمون نصفه کاره” و “سقفایی که چکه می کنه“ و “سکه های پول خورد واسه خرید نون” و “سبد های خالی” و “سیاهی دود هیزم” و “سرمای تنشون” و “سیلی سرخ صورتشون“ه

.

بعضی ها یه سین پرو پیمون “سلامتی“دارن و نمی بیننش…

بعضیا در به در “سکه“هاشون رو “سربه نیست “می کنن تا سین”سلامتی“رو “سر“شون باشه.

.

بعضیا ، از سین های دنیا فقط یه “سر پناه ” می خوان بعضیا فقط یه “سر پرست“

بعضی ها همه عمرشون تو سین”سجود“ن بعضیا تو سین”سلوک“

و بعضیا “سگ دو “میزنن واسه یه لقمه نون!

بعضیا مثل “سرو” می مونن و بعضیا مثل “سایه“

بعضیا “سرمست” دنیان و بعضی ها “سرسام “می گیرن از اینهمه “سردرگمی” هاش.

.

بعضی ها رو میشناسم که هفت “سین” زندگیشون رو با “صاد “می چینن:

صفا و صداقت و صمیمیت و صبر و صلح و صلابت و صواب …


هفت(صاد) شما ماندگار دختر عزیزم....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۲۷
مامان ستایش

دختر دلبندم ستایش : 

‌ مشکل داشتن 

 کجایش ایراد دارد؟

 تنها کسانی مشکل ندارند 

 که در گورستان آرمیده اند.

مشکلات 

نشانه زندگی هستند.

مشکلات 

 نشانه اینه که توداری تلاش میکنی.

مشکلات یعنی دنبال تغییرزندگیت هستی.

مشکلات یعنی تو میخوای که عوض بشی.

ما در سایه مشکلات رشد میکنیم...

و قویتر میشویم.

مشکل داشتن نشانه زنده بودن توست.


یادت باشد مشڪلاٺ همیشگی نیستند.

تاریخ انقضا دارند...

همه حل میشوند....!!!!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۲
مامان ستایش

دختر عزیز و نازم ستایش : 

زندگی سرشار از هزاران نگرانیست  

و ذهن از یک فکر به سوی فکر دیگر پرواز میکند,  

در میان چنین هیاهویی  

شنیدن ندای خاموشی که از قلبت

با تو سخن میگوید,  دشوار است.


خدایا: 

دخترم ستایش موهبت آن بخش 

که ذهنش در کشاکش این غوغای روزمره  

بر تو متمرکز باشد 

و هر روز دقایقی با تو ارتباط برقرار کند...

چنان متبرکش کن

که ندای تو را بشنود و سیمای تورا که پر از

 لطف و زیبایی ست به چشم دل مشاهده کند...

دختر عزیز و نازم هر روز شبت معطر به نور الهی ....

همه دقایق عمرت سرشار از عشق و آرامش خدایی....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۷
مامان ستایش

دختر شیرین زبانم عزیز دلم ستایش : 

هرگز هیچ روز زندگی ات را سرزنش نکن!

روز خوب به تو شادی میدهد،

روز بد به تو  تجربه،

و بدترین روز به تو درس میدهد...!

فصل ها برای درختان هر سال تکرار می شوند،

اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیست...

تولد...کودکی...جوانی...پیری و دیگر هیچ...

تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی 

نه یک ضعف!

انچه ویرانمان میکند روزگار نیست،

حوصله کوچک و ارزوهای بزرگ است......

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۶
مامان ستایش

دختر نازنینم عزیز دلم ستایش : 

❤️ "قلب" ❤️

راستش نمیدانم چیست....

اما این را میدانم که فقط جای آدم های خیلی خوب است..

"قلب "

چاه دلخوری نیست که به وقت بدخلقی،

سنگریزه ای بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی..!

"قلب"

آیینه ای ست که باهر شکستن،

چند تکه میشود و یکپارچگی اش از هم می پاشد..

"قلب"

قاصدکی ست که اگر پرهایش  را بچینی،

دیگر به آسمان اوج نمیگیرد..

"قلب"

برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد..

"قلب"

اگر بتواند کسی را دوست بدارد،

خوبی ها.. حتی زخم زبانهایش را

نقش دیوارش میکند..

حال،

اینکه قلب چیست،  بماند..!

فقط این را میدانم..

"قلب"

وسعتی دارد به اندازه ی حضورخدا..

من مقدس تر ازقلب، سراغ ندارم.......

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۷
مامان ستایش

دختر دلربایم ستایش: 

زندگی ،

 ترجمه ی روشن خاک است ، 

در آیینه ی عشق

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست

زندگی ، سهم تو از این دنیاست

زندگی ،  پنجره ای باز به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

در نبندیم به نور

در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل ، برگیریم ،

 سمته این پنجره با شوق رویم و سلامی بکنیم

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۴
مامان ستایش

دختر عزیزتر از جانم ستایش : 

ریشه های قالی را تا می کنیم..

تا سالم بماند

ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را..

با تبر نامهربانی قطع می کنیم

و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!

دل می شکنیم

و اسمش می شود فهم و شعور

چشمی را اشکبار می کنیم

و اسمش را می گذاریم حق

غافل از اینکه اگر در تمام این موارد

فقط کمی صبوری کنیم

دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم

ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم

و چون ریشه های قالی محترم بشماریم....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۰
مامان ستایش