بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش

بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش


به عشق تک دخترم ستایش این وبلاگ را ساختم و میخواهم در این وبلاگ از دلنوشته های خودم که میدانم روزی برایش مفید خواهد بود بنویسم...باشد که این دلنوشته ها و وبلاگ تنها یادگاری از من برای تک دخترم بماند....
دعای زیبا و همیشگی ام برای دختر دردانه و عزیزم ستایش :
خداوندا همراهش باش ، آرامش کن...
راهنمایش باش...
که در این چرخ فلکِ روزگار ،که بالا و پایین زیاد است ...
ایمان و اراده اش را قوی کن...
که تو را در تنهایی اش گم نکند...
خداوندا شاید دخترم فراموش کار باشد ولی
اگر گاهی یا لحظه ای ، در شادی یا غمی فراموشت کرد...
تو هیچ وقت فراموشش نکن و تنهایش نگذار...آمین


آخرین مطالب

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

دختر عزیزتر از جانم ستایش : 

هر آدمی در درون خود یک رقص دارد که باید کشف شود،

وقتی که رقص درونت را پیدا کردی به شعف وصف ناپذیری دست پیدا میکنی که همان راه رهائیست،

نگاه کن

خورشید با عشق می رقصد....

دریا با امواج می رقصد.....

زمین با اجرام می رقصد....

انسانهای عاشق با هم می رقصند....

و دنیا دارد با تو می رقصد،

همه چیز در تکاپوست؛ در تکاپوی عشق......

تو از رقص به دنیا آمدی،

با ریتم هستی هماهنگ شدی و با ندای فرشتگان آورده شدی.

رقص درونت را پیدا کن!!

با زندگی بچرخ .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۳۳
مامان ستایش

دختر عزیز و نازم ستایش : 

برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی

و آرزوهایی پرشور

که از میانشان چندتایی برآورده شود.

برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی

آنچه را که باید دوست بداری

و فراموش کنی

آنچه را که باید فراموش کنی.

برایت شوق آرزو می‏کنم. آرامش آرزو می‏کنم.

برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی

و با خنده‏ ی کودکان.

برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری

در رکود، بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار.

بخصوص برایت آرزو می‏کنم که خودت باشی دختر دردانه ام....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۵۷
مامان ستایش

دختر گلم ستایش :

چه زمانی شما شروع به پیر شدن می کنید؟

زمانی که خاطره هایتان از آرزوهای تان پر رنگ تر می شود. شما شروع به پیر شدن می کنید!

زمانی که می پذیرید نمی توانید شرایط را تغییر دهید.

زمانی که گذشته تان شما را بیشتر به خودش مشغول می کند تا آینده.

زمانی که ثبات و سکون را به تغییر و مسافرت ترجیح می دهید.

زمانی که از سود به خاطر ریسک اش صرفنظر می کنید، فصل پیری شما فرا رسیده است.

بعضی ها تا آخر عمرشان پیر نمی شوند.

بعضی ها گیس هایشان سفید و ریش هایشان سفید است ولی جوانند.

اصلا پیر شدن یک انتخاب است.... امیدوارم هیچ وقت پیر نشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۲
مامان ستایش

دختر نازنینم عزیز دلم ستایش : 

" آدم‌ های امن چه کسانی هستند؟ "

آدم‌ های امن، همان‌هایی هستند که همه چیز می‌توانی بهشان بگویی، 

بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند...

میتوانی کنارشان احساس بودن کنی...

کسانیکه فقط خود خود خودت هستی که براشون مهمی کسی که ﺩﺳﺘــــﺖ ﺭﺍ می گیرد ....

ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺧﯿـــــــﺎﻝ ..

ﺩﺳـــــتت را می گیرد ﺑﻪ ﺭﺳــــﻢ ِمحبت ...

ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳــــــﺖ ﻫــــﻮﺍیت ﺭﺍ ﺑﯽ ﺍﺟــــــــﺎﺯﻩ به رسم رفاقت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷد !

گاهی تورا فرو می‌ریزد برای بنای جدید.... 

آدم های امن گل های قالی اند، 

نه انتظار چیده شدن دارند نه دلهره پژمردن،

همیشگی اند،

گنجینه اند،

سرمایه اند، 

آرامش خاطرند،

کاش هرکس یک آدم امن در زندگیش بیابد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۰
مامان ستایش

دختر عزیز و زیبایم ستایش: 


ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ " ﺯﻥ " ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺧﻠﻘﺖ ﺯﯾﺒﺎﯼ " ﺯﻥ " ﺭﺍ ﺑﯽ ﺩﺭﻧﮓ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﻧﺎﺏ

ﺻﯿﻘﻠﯽ ﺩﺍﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺣﺮﯾﺮﯼ ﺗﺎﺭﻭﭘﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﻃﻼ

ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺁﺷﻔﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﯼ ﺍﻭ ﺩﻣﺴﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﻧﻮﮎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﻘﺶ ﻫﻼﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ

ﺗﺎ ﮐﻤﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ

ﻣﻦ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﻃﺮﺡ ﭼﺸﻤﺶ، ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩ ﯾﮏ ﺭﺍﺯ ﮐﺮﺩ

ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮔﻠﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺁﻥ " ﺭﺥ " ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﻗﺮﻣﺰ ﺑﺮﺍﻗﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﻬﺎﯾﺶ ﮐﺸﯿﺪ

ﭘﺮﺗﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﺯﻟﺒﺶ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩ

ﺭﻗﺺ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻗﻮﺱ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﮐﻤﺮ

ﭘﯿﭻ ﻭﺗﺎﺏ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺗﻨﺶ ﺍﯾﺠﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺧﻠﻘﺖ " ﺯﻥ " ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺣﺲ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﺪﺍﺳﺖ

ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﮐﺮﺩ

ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ " ﺯﻥ " ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ " ﺯﻥ " ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۲۹
مامان ستایش

دختر عزیزتر از جانم ستایش : 

زن اگرپرنده آفریده میشد، 

حتما "طاووس"بود.

اگرچهار پا بود،

حتما "آهو"بود.

اگرحشره بود،

حتما "پروانه"بود.

او انسان آفریده شد،

تا خواهر و مادر باشد و عشق...

زن چنان بزرگ است که اشرف 

موجودات خداست.

تا حدی که یک گل، او را راضی میکند،

و یک کلمه، او را به کشتن میدهد.

پس ای مرد، مواظب باش،

زن ازسمت چـــپ، نزدیک به قلبت 

ساخته شده، تا او را درقلبت جا دهی.

شگفت انگیز است!

زن درکودکی درهای برکت را به 

روی پدرش میگشاید،

درجوانی دین شوهرش را کامل میکند،

و هنگامی که مادرمیشود، بهشت 

زیر پای اوست....


.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۳
مامان ستایش

دختر نازنینم ستایش : 

زمان!

یا همه چیز را ثابت می کند

یا یک چیزهایی را حل می کند ...

زمان کمک می کند به رنجهایت عادت کنی ...

زمان کمک می کند صبور باشی ...

زمان ثابت می کند که

برای چه کسانی

ارزش واقعی داشته ای . . . !

و چه کسانی ماندند با تو 

اگرچه بارها رنجاندی و رنجاندند ...!

در این عصر یخبندان

و زمانه ی مصلحت ها و منفعت ها و

کسالت ها و بی حوصلگی ها

اگر کسی در کنارت ماند ، فرشته ای ست

که از سوی خداوند برای آرامشت آمده است .!

اگر بود ، اگر داشتید ،

روی چشمانتان نگهش دارید.

روزگار روزگار رفتن است و نماندن...!!

دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است

دوستدار تو به سعادت تو می اندیشد

حال آنکه عاشق تو به داشتن تو ..

دوستی بالاتر از عشق است ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۲
مامان ستایش

دختر نازنینم ستایش : 

‌ 💕💞💕💕💞💕💞💕💞


دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای میمونه...

هرکدوم یه طوره..

بعضی ها مثه چای کیسه اند

هول هولکی و دم دستی...

برای رفع تکلیف...

اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند...!

دل آدم را باز نمی‌کند... خاطره نمی‌شود...

دوستی با بعضی آدم ها مثل خوردن چای خارجی است.☕..

پر از رنگ و بو...

این دوستی‌ها جان می دهند برای خاطره‌های دمِ دستی...

این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان ،☕

می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری...

و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی...!

فقط نمی‌دانی  که چرا باقی چای که مانده در فنجان ،

بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه سیاه...!

اما دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است..☕.

باید نرم دم بکشد...

باید انتظارش را بکشی...

باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی..☕.

باید صبر کنی...

آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی...

باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک...

خوب نگاهش کنی...

عطر ملایمش را احساس کنی...

و آهسته و جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی...


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۶
مامان ستایش

دختر دردانه و عزیزم ستایش : 

برایت آرزوهای ساده میکنم

آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی

 و 

صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی،

پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را می نوشی آفتاب روی گونه ات بنشیند.

آرزو می کنم

 به کسی که دوستش داری بگویی، دوستت دارم

اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی

آرزو می کنم کتاب های خوب بخوانی، 

آهنگ های خوب گوش کنی،

 عطر های خوب ببویی،

 با آدم های خوب حرف بزنی

 و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودن چیزی که دوست داری باشی!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۸
مامان ستایش