بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش

بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش


به عشق تک دخترم ستایش این وبلاگ را ساختم و میخواهم در این وبلاگ از دلنوشته های خودم که میدانم روزی برایش مفید خواهد بود بنویسم...باشد که این دلنوشته ها و وبلاگ تنها یادگاری از من برای تک دخترم بماند....
دعای زیبا و همیشگی ام برای دختر دردانه و عزیزم ستایش :
خداوندا همراهش باش ، آرامش کن...
راهنمایش باش...
که در این چرخ فلکِ روزگار ،که بالا و پایین زیاد است ...
ایمان و اراده اش را قوی کن...
که تو را در تنهایی اش گم نکند...
خداوندا شاید دخترم فراموش کار باشد ولی
اگر گاهی یا لحظه ای ، در شادی یا غمی فراموشت کرد...
تو هیچ وقت فراموشش نکن و تنهایش نگذار...آمین


آخرین مطالب

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دختر دردانه ام ستایش : 

روباهی از شتری پرسید: عمق این رودخانه چقدر است؟ شتر جواب ‌داد: تا زانو. ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید ، آب از سرش هم گذشت. روباه همانطور که در آب دست و پا می زد و غرق می شد به شتر گفت: تو که گفتی تا زانو. شتر جواب داد: بله، تا زانوی من، نه زانوی تو. هنگامی که درکاری از کسی مشورت می گیریم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوماً درکارها هر تجربه ای که دیگران دارند ممکن است برای ما مناسب نباشد.....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۳
مامان ستایش

دختر عزیز و محبوبم ستایش : 

کودکم!

می توانم به تو بیاموزم مثلا

وقتی چراغ قرمزاست باید بایستیی

ورود ممنوع را نباید وارد شوی

ویکطرفه یعنی تا آخرش را باید بروی 


ولی چگونه به تو بیاموزم

سواردلت شوی وهرکجا می خواهد نروی

وقتی خودم هنوز نیاموخته ام!!!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۴:۰۵
مامان ستایش