بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش

بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش


به عشق تک دخترم ستایش این وبلاگ را ساختم و میخواهم در این وبلاگ از دلنوشته های خودم که میدانم روزی برایش مفید خواهد بود بنویسم...باشد که این دلنوشته ها و وبلاگ تنها یادگاری از من برای تک دخترم بماند....
دعای زیبا و همیشگی ام برای دختر دردانه و عزیزم ستایش :
خداوندا همراهش باش ، آرامش کن...
راهنمایش باش...
که در این چرخ فلکِ روزگار ،که بالا و پایین زیاد است ...
ایمان و اراده اش را قوی کن...
که تو را در تنهایی اش گم نکند...
خداوندا شاید دخترم فراموش کار باشد ولی
اگر گاهی یا لحظه ای ، در شادی یا غمی فراموشت کرد...
تو هیچ وقت فراموشش نکن و تنهایش نگذار...آمین


آخرین مطالب

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

شاهزاده زیبایم دختر نازم ستایش : 

دلم ضعف میرود برای دنیای مادری
دنیایی که متعق به خودت نیستی
همه جا حضور کسی را احساس میکنی که آنقدر بی پناه است که اغوش تو ارامش میکند
آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند
آنقدر ضعیف است که شیره جان تو پرورشش میدهد
مادری را دوست دارم …………. چون به بودنم معنا میدهد
چون ارزشم را به رخم میکشد
و یادم میدهد هزار بار بگویم ((جانم ))کم است برای شنیدن ((مادر ))از امانت خدایم

مادری را دوست دارم ………
هرچند در آیینه خودم را نمیبینم
آن زن خسته …. ژولیده و کم خواب در قاب آیینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشته ای به گردنم گره میخورد
و باخنده از من میخواهد که عکسی دو نفره بگیریم
و آنوقت هست که من زیبا میشوم و زیباترین ژست دونفره را در قاب آیینه حک میکنم

مادریم را خیلی دوست دارم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۹:۳۱
مامان ستایش

دختر ناز و عزیزم ستایش : 

چقدر درک شدن دلنشین است...

اینکه گاهی دوستی، همدمی، همراهی باشد که تو را بفهمد و بداند که تو همیشه همان آرام و صبوری که گاهی بی حوصله می شود، داد و فریاد راه می اندازد و همه را بهم میریزد!

اینکه کسی باشد که بفهمد بی حوصلگی هایت از دلتنگی ست، از سَرِ خستگی و به جایِ ناراحت شدن و اخم کردن، حرف هایت را به دل نگیرد و با محبت آرامَت کند، خوب است کسی باشد که تو را بپذیرد و کنارت باشد، با همه یِ بدی ها و بی حوصلگی هایت، با تمامِ اعصاب خوردی ها و غُر زدن هایت...

و یادش نرود که تو همان خوبِ همیشگی هستی که فقط کمی خسته شده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۱
مامان ستایش

دخترم ستایش عزیزم  ٬نیمه وجودم٬ میدونم که یه روزی در اینده ای نه چندان دور شاید ۱۰ سال دیگه میای و اینجا رو میخونی ٬امیدوارم که خوندنهات سرسری و تفریحی نباشه و گاهگاهی به حرفها و پندهای مامان گوش بدی و سرلوحه ی زندگی قشنگت کنی،عزیزم هیچ وقت دروغ نگو ٬نزار به دروغ گفتن عادت کنی و اینقدر دروغ برات عادی بشه که برای چیزایی هم که اصلا لزومی نداره٬ ناخوداگاه یا آگاهانه دروغ بگی٬قشنگم هیچ چیز زیباتر از صداقت٬ اونم صداقتی که واقعی باشه و تظاهر و ریایی بهش نچسبیده باشه تو زندگی آدمها نیست٬گل قشنگم دروغ قلب مهربون و چهره ی پاک و معصوم آدمها رو سیاه و غیر قابل تحمل میکنه٬دروغ اعتبار و ارزش آدم رو پایین میاره و دیگه هیچ وقت کسی حرف راست آدم رو هم باور نداره٬ حتی اگر به روی آدم نیاره و ازش به حکم انسانیت بگذره ٬چوپان دروغ فقط یک داستان برای خوندن و از روش گذشتن نیست٬دروغ و دروغگویی خیلی بد و زشته مهربونم٬مواظب باش هرگز بهش آلوده نشی گل پاک و قشنگم٬ خیلی خیلی مواظب باش و تا میتونی صداقت رو سرلوحه ی زندگیت کن٬ درسته همیشه صداقت جواب نمیده و ممکنه خیلی وقتها بابتش اذیت بشی٬دعوا بشی ٬داد بشنوی٬ تو زندگی یه جاهایی بابت صداقتت عقب بیوفتی و ....اما با تمام این حرفها و سختیهاش خیلی حس خوبی داره پیش همه٬ به خصوص خدای خودت آدم صادق و راستگویی شناخته بشی ٬نه یک آدم بی لیاقت و بی ارزش و دروغگو که لایق هیچی نیست هیچی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۶
مامان ستایش

دختر نازم ستایش : 

‍ زندگی امید است 

آرزویش کن

زندگی سفر است

به پایانش برسان

زندگی هدف است 

آن را به دست آور

زندگی نبرد است

 در آن جرات حضور

 داشته باش

به خدا توکل کن و

زندگیت را زیبا بساز...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۱
مامان ستایش

دردانه ام دختر گلم ستایش : 

شخصی برای اولین بار یک کلم دید؛ اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یک برگ دیگر و...

با خودش گفت: حتما چیز مهمی است که اینطوری کادوپیچش کردن! اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی در آن برگ‌ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگ‌هاست! داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!

انسان‌ها روزهای زندگی را تند تند ورق می‌زنند و فکر می‌کنند چیزی بعد از این روزها پنهان شده، در حالی که همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...

و بعضی‌ها چقدر دیر می‌فهمند که بیشتر غصه‌هایی که می‌خورند، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!

زندگی، همین روزهاییست که به سرعت در حال گذرند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۸
مامان ستایش