بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش

بهار زندگیم دخترم ستایش

بهار زندگیم ، دردانه ام ستایش


به عشق تک دخترم ستایش این وبلاگ را ساختم و میخواهم در این وبلاگ از دلنوشته های خودم که میدانم روزی برایش مفید خواهد بود بنویسم...باشد که این دلنوشته ها و وبلاگ تنها یادگاری از من برای تک دخترم بماند....
دعای زیبا و همیشگی ام برای دختر دردانه و عزیزم ستایش :
خداوندا همراهش باش ، آرامش کن...
راهنمایش باش...
که در این چرخ فلکِ روزگار ،که بالا و پایین زیاد است ...
ایمان و اراده اش را قوی کن...
که تو را در تنهایی اش گم نکند...
خداوندا شاید دخترم فراموش کار باشد ولی
اگر گاهی یا لحظه ای ، در شادی یا غمی فراموشت کرد...
تو هیچ وقت فراموشش نکن و تنهایش نگذار...آمین


آخرین مطالب

مادرانه 106

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ق.ظ

دختر عزیزم ستایش : 

می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.

وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه

نوشته بود یادداشت کرد


و به خیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد


و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد.

هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت.


سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.


استاد بکلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.


اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد،

ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است ،

بلکه برعکس فکر می کرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.

این دانشجو کسی جز آلبرت انیشتین نبود...

( حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما به افکار خودمون بر می گرده! )

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۶
مامان ستایش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی