مادرانه 122
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ
دختر عزیزم نازنینم ستایش :
من تکه ای از پازل خداوندم…
بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم…
میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده
همیشه هست. ..
رهایم نمی کند…
تنهایم نمی گذارد…
من قطعه ای اززندگانیم…
تکه ای از پازل هستی…
خدایم مرا آفریده تا آینه ی او شوم…
آفریده تا جان ببخشم امید دهم…
نفس داده تا نفس دهم…
من تکه ای از پازل زندگی هستم…
اگرخود را گم کنم همه چیز وهمه کس ناقص می مانند…
من باید آگاهانه زندگی کنم تا پازلی که خدا چیده بر هم نریزد…...
که حتی تقدیر،شکستش را بپذیرد، و طوری خوب زندگی کن
که حتی مرگ،از تماشای زندگیت سیر نشود!
این زندگی نیست که می گذرد، ما هستیم که می گذریم
پس، با هر طلوع و غروب لبخند بزن ........
۹۴/۰۷/۲۰